Kim Mi-kyung

روح مرموز جینی پس از هزار سال خواب بیدار می‌شود تا سه آرزوی سرنوشت‌ساز را برای گا یونگ، دختر جوانی که هیچ احساسی از خود نشان نمی‌دهد و به طور ناگهانی صاحب چراغ جادویی شده است، برآورده کند. جینی در حالی که تلاش می‌کند با شیطنت‌هایش خود را با دنیای مدرن وفق دهد، کم‌ کم وارد زندگی گا یونگ می‌شود. در این میان، او و گا یونگ سرد و بی‌ احساس، درگیر عشقی غیر منتظره و پرشور می‌شوند.

لی جی‌آن، مادر مجرد و مدیر کارگاه ساختمانی، زندگی‌اش را وقف دخترش هیو ری کرده؛ اما با سرکشی دخترش و بازگشت عشق اول خودش، ریو جونگ‌سوک، زندگیش دگرگون می‌شود. همزمان، پسر جونگ‌سوک، ریو بو هیون، که مزرعه پرورش گل دارد، با ورود هیو ری احساسات تازه‌ای را تجربه می‌کند. چهار زندگی آرام و پرهیاهو به شکلی ناگهانی در هم گره می‌خورند.

پارک سونگ آ، یک دانش‌آموز دبیرستانی است که شب‌ها به‌صورت مخفیانه به عنوان شمن با نام پری چئونجی کار می‌کند. وقتی به گیون وو، پسری که در نگاه اول عاشقش می‌شود، نزد او می‌آید، متوجه می‌شود که او سرنوشتی مرگبار دارد. سونگ آ تصمیم می‌گیرد هر طور شده سرنوشت او را تغییر دهد…

سونگ دوک می (پارک مین یونگ) در یه گالری هنری کار میکنه و همچنین فن (طرفدار) گروه آیدلی به اسم شیانه؛ او حتی یه سایت طرفداری هم برای گروه محبوبش به طور مخفیانه درست کرده! از طرفی رایان گلد (کیم جه ووک) که قبلا نقاش معروفی بوده رئیس جدید دوک می میشه. رایان که علاقه چندانی به روابط اجتماعی نداره متوجه راز دوک می و فن سایتش میشه و خودش تبدیل به فن دوک می میشه…

مادر چو یونگ پیل که یک غواص بوده به دلیل پیش بینی اشتباه هواشناسی جانش را از دست می دهد. او برای محافظت از جان مردم شهرش یعنی سامدالری، تصمیم می گیرد کارشناس هواشناسی شود. از طرفی دوست دوران کودکی او، چو سام دال برای موفقیت در رشته عکاسی به سئول رفته اما بعد از اینکه تمام زحماتش یک شبه از بین رفت، به سامدالری بر میگردد…

این سریال فانتزی در مورد زوجیست که بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان بر خلاف سال های اول از یکدیگر متنفر شده اند! هر دوی آنها پشیمانند که چرا زود ازدواج کردن تا اینکه با سفر در زمان خود را در دوره دانشجویی میبنند زمانی که برای اولین بار همدیگر را ملاقات کرده بودند…

در زمان سلطنت شاه این جونگ در دوران چوسان، یک پزشک سلطنتی قصد مداوای دختر بیمار خود را دارد. او درگیر توطئهٔ ترور ولیعهد با سم شده و به یک فراری تبدیل می‌شود و مجبور می‌شود برای نجات زندگی خود و دخترش مبارزه کند.

این سریال داستان اولین پادشاه چهار خدایان به سبک تاریخی فانتزی با بازی بائه یونگ جون، لی جی آه، مون سو ری و چوی مین سو محصول سال ۲۰۰۷ کرهٔ جنوبی است. این درام زندگی نوزدهمین پادشاه گوگوریو را نشان میدهد. جومونگ، گوگوریو را با نماد چهارخدا یعنی (اژدهای آبی)، (ببر سفید)، (ققنوس) و (نماد یک لاکپشت) بنیان گذاری کرد در این سریال عناصر اسطوره‌ای از چهار نماد به تصویر کشیده شده است و آن‌ها نگهبانان پادشاه جوشین (پادشاه گوگوریو) هستند.

چا جونگ سوک کسی که فارغ التحصیل رشته پزشکی بوده، بیست سال گذشته را به عنوان یک زن خانه دار گذرانده؛ او حالا تصمیم گرفته دوباره به رشته پزشکی برگردد…

یک حادثه که مربوط به ده سال پیش می باشد گروهی از دوستان را که یک ایستگاه رادیویی غیرمجاز را اداره می کنند، درگیر می کند. سپس پیغام مرموزی با کد "شفادهنده" دریافت می شود و...

این فیلم درباره یک بازیگر ستاره اما دردسر ساز به نام پارک کانگ می باشد. کسی که در شب کریسمس بعد از ملاقات با یک راننده تاکسی، زندگی جدید و متفاوتی را تجربه می کند…

جونگ دو و هه جو یک زوج متاهل هستند. جونگ دو یکی از اعضای مجلس ملی است و او به دنبال تبدیل جهان به مکانی بهتر است. همسرش هه جو به دنبال یک زندگی آرام و عادی است. اما او رازی را پنهان می کند که حتی جونگ دو نیز از آن بی خبر است…

این سریال زندگی عاشقانه و کاری افرادی را نشان می دهد که در یک اداره آب و هواشناسی کار میکنند؛ جین ها کیونگ (Park Min Young) دختری باهوش و سخت کوش می باشد. او به دلیل رفتار سردش، دوستان کمی در محل کار دارد؛ لی شی وو (Song Kang) فردی با ضریب هوشی بسیار بالاست که فقط به آب و هوا اهمیت می دهد…

کیم جی یانگ ازدواج کرده و یک دختر دارد. او برای بزرگ کردن فرزندش شغلش را رها می کند و به خانه داری روی می آورد. همه چیز در زندگی او عادی پیش می رود تا اینکه کم کم مدل حرف زدن و رفتارهای او تحت تاثیر مادر مرحوم و خواهر بزرگترش و کسانی که با آنها در ارتباط است می شود و…

جراح مدرن امروزی ربوده شده و به 700 سال قبل به سلسله Goryeo , برده میشود. دریاسالار چوی یانگ که یک جنگجوست، دکتر ایون یون سو را با خود آورده به طوری که پزشک جان شاهزاده خانم No Guk را نجات دهد. دکتر یون سو آزاد است که به زمان خودش برگردد؟! و یا با ایمان قلبی در گذشته مانده برای کمک به شاه و تبدیل شدن او به حاکم بهتر ورفاه مردمش میشود؟!